دنیای دیجیتال

اما وقتی نور خور بر کره ی ماه می تابد و از روی ماه بوسیله سمت ما منعکس می شود، تماشاگر است. اصلاً ماه همه ی تزیین اش را از همین تلالو می گیرد.

بگذارید فعلاً هم چنان از خورشید، بخاطر عمر مان نور و گرما بگیریم، خودمان را بخاطر پشت ضابطه گذاشتن این روزهای باطراوت تقویت کنیم و با یک واسطه، نظم اش را در چهره ی جلوه گر ماه ببینیم و لذت ببریم و البته در کنار تماشای ماه، بیایید این روزها از توی ساختمان و از پشت دریچه ی تفکر اندوه که شده، به کوه های بلند و سر به فلک کشیده چشم بدوزیم. هر کسی ممکن است از یک زاویه کوهی را نگاه کند و تصویری ببیند، متفاوت از آن چه دیگری از زاویه ای دیگر، از همان کوه می بیند. کوهنوردها هم، همه در یک گسستگی و از یک مسیر به سمت قله صعود نمی کنند و بوسیله طور طبیعی هرکدام چشم انداز ویژه ی خود را از همان کوهستان تماشا می کنند که لزوماً با چشم اندازی که دیگری می بیند، یکی نیستند.

این کوه های قانون بوسیله گردون کشیده به آدم های بزرگ و آثار بزرگشان می مانند که قرن ها و شاید هزارها سال، سایرین با قاعده به آن ها نزدیک می شوند و هر بار بوسیله تماشای گوشه ای از عظمت وجودشان می ایستند و شعر آن چه را که می بینند و می چشند، برای بقیه روایت می کنند؛ یکی در کتابی علمی و پژوهشی، دیگری داخل داستانی یا حکایتی شنیدنی، سومی در شعری خیال انگیز، کسی در نقاشی ای تماشایی و...

نسبت ماه به خورشید

کسی که یک شنبه ی آینده روز بوسیله گیتی آمدنش است، مثال آشکار همان ماه است نسبت به خور حق. بله، علی ع را می گویم که گفته است خدایی را که نبینم نمی پرستم؛ ولی با این چشمان ظاهربین نباید به دیدن خدای رفت که طاقت تماشای او را ندارند. او با چشم قلب خورشید، حق را تماشا می کرد و هم چون ماه، نور آن خورشید را بوسیله جهان بازمی تاباند. بوسیله قول یکی از بزرگان: «علی ع را بشر بنامم، ولی چگونه بشری؟/ کسی که خدایش درون او تجلی کرده و فاش شده است».

پس اگر به خور حق نمی توان چشم دوخت، به تماشای کسانی چون علی ع می توان ایستاد و به بلندای بود او می توان نزدیک شد. اما فراموش نباید کرد که این کوهستان سر بوسیله گردون کشیده را از هر سو نگاه کنیم تصویری از عظمت و ترتیب می بینیم؛ حزن چنان که داخل طول قرن ها بسیاری درباره ی او سخن گفته و داستان سروده و تاریخچه نوشته اند و البته هرکدام از منظری او را دیده اند. این همگی جلوه گری از طاقت انسان های مبصر اندوه فراتر است چه رسد به مردم های معمولی و از همین روست که ابراهیم الوائلی، شاعر عراقی بر اصالت او تأکید می بطی ء و خطاب بوسیله او می گوید: «دنیا تو صداست و جهان بقیه ی مردم انعکاس صوت» و طبیب علی شریعتی هم او را «حقیقتی پیاده شدن گونه ی اساطیر» می نامد، تعبیری که هم اصل بودن و بعد حقیقی او را بازمی نماید و غم تصویر شگفت انگیز و پندار آمیز و افسانه ایش را به یاد می آورد.

حین هایش تعبیر بودند

در این جا از پنجره ی چشم سه شاعر معاصر لبنانی به تماشای علی ع می ایستیم و از زبان آن ها جلوه هایی از بزرگی وجودش را می خوانیم. جودت فخرالدین، یکی از این شاعران معاصر لبنانی است که تنهایی علی ع و انس او را با واژه ها متجاوز برنده از بعدهای دیگر می بیند و درباره ی فراتر بودن او از زمانه و انسان زمانه ی مانوس چنین می سراید: «زمین بوسیله او خیانت کرد/ که آرام درون میان دستانش ننشست/ و بر مدار جای پایش نگشت/ زمین به او خیانت کرد/ و او در مقابل پدری مهربان بوسیله زمین گله می کرد/ و درختان دستانش را درون آن می کاشت/ ... زمین به او غدر کرد/ و او عزب بر زمین می رفت/ مردم انزوا اش را می دیدند/ ولی در تماشا هم بخل می ورزیدند/ ...علی کنار زمینی قدرنشناس قدم برمی داشت».

همین شاعر درون سطرهای دیگری از شعرش به اُنس و اُلفت امیر مؤمنان (ع) با زبان و با تعبیر ها می گوید، ولی باز هم به تنهایی او بازمی گردد و ناقل غربت علی (ع) تو زمانه اش می شود: «او درون واژه ها خانه داشت/ واژه هایی که تو وجودش سکنی گزیده بودند/ ...نفس های علی ع تعبیر بودند/ و او با برافروختن واژه ها می زیست/ ... او به سخن، تیزی تیغ می بخشید/ تا رازها از درونش بتراوند/ و آه ها و حسرت ها در دلش آرام بگیرند/ ...او در شب کوفه گام برمی دارد/ پلک هایش فسیل هایی سوخته اند/ و دستانش نهرهایی امانت/ تنها داخل شب کوفه گام برمی دارد/ و زمین، یا از آنِ خوارج است یا از آنِ بنی امیه...»

در نمازم زنده ای!

شربل بعینی، دیگر شاعر معاصر لبنانی کتابی برایش سروده که در آن زیاد تر، از زاویه ی عشق علی ع به خداوند و عبادت او، به امیرمؤمنان نزدیک می شود و داخل کلکسیون ی نظمی که آن را «ورد علی» شهرت داده، با علی (ع) بوسیله گفت وگو می نشیند: «انسان ها به بیابان نمی آیند/ که فقط با زبان تو [با خدا‍] واج بگویند/ می آیند که چشم خورشید را سرمه بکشند/ و رنگ خاطرجمعی درون را به آن بزنند.»

او که از مسیحیان لبنان است در اندکی از کتابش، علی ع را یگانگی بسرنوشت شوم دچار کردن ادیان می داند و در سطرهایی دیگر از عشق خود بوسیله علی ع، خطاب به او چنین می گوید: «ای که هموار/ درون نمازم حی ای!/ زندگی ام را مربوط به عود/ برای تو می سوزانم/ تا هر روزی که از عمر من کاسته می شود/ زندگی/ به اندازه ی روزگاران/ در تو دوام یابد.»

این شاعر هم نمی تواند از توانایی سخنوری مولا آسان بگذرد و در این باره بی قراری با او سخن می گوید: «...ابرهای پرباران صدایت/ کشتزاری سرسبز/ و مجله هایت/ ابرهایی که مدام/ روزگار ی ما را آبیاری می کنند/ تا قلب زده از شب های ستم/ صمیمی بگیریم/ و فصل ها را گردآوریم.»

وقتی که الهه ها لرزیدند

محمدعلی شمس الدین، سوم شاعر لبنانی است که دفتر شعری برای معصوم علی (ع) سروده و آن را با این عنوان به او وقف کرده است: «برای آقای کلمه ها و حماسه ها» و آن را این گونه آغاز می درنگ که: «بود را کشوری باید/ که صدایی در آن/ تا همیشه بوسیله تمجید خدای/ بلند باشد/ خورشیدی باید داخل آسمان/ و جنبشی تو تن آب/ و آذرخشی ماجراجو/ که سینه ی تاریکی را بشکافد/ و زیبایی عبث را آشکار درنگ/ که او یکتاست/ یکتا...»

شمس الدین گذری بر تاریخچه دارد و گذرا، تصاویری از آفرینش محضر انسان (ع) و طوفان زمانه آستان نوح (ع) تا دوره ی پیامبر خاتم (ص) به عرضه درمی آورد تا به رویدادی برسد که مرسوم رویت اوست: «گفتند شباهنگام/ ابری پرثمر به خشکی امدن گور جزیره باریدن گرفت/ ...گفتند خونی غلیظ/ از زخم مکه/ بت ها را از خواب بوسیله تو آورد/ بت ها لرزیدند و/ بی خواب شدند/ امام به دنیا آمد».

او غصه مثل دو شاعر دیگر، احساس نیاز به بودنِ علی (ع) را داخل شایسته کردن ما به زبان می آورد و خطاب به او می گوید: «باش/ تا شمشیرت/ تیمار چون تیری پرّان/ از کوفه بیاید تا خاتمه زمان/ باش/ و بمان/ بوسیله نشانی آخرین قلعه ی انسان» و شعرش را با این تصویر به ته می سرما: «آن ها نمی دانند/ چهره اش بر این ابرها می گذرد/ و صدایش از اوج گنبدها ترفیع می کند.../ حتی چنانچه فردا در آینه هایشان نگاه کنند/ و مشتاق بمانند/ [می بینند که] چشم هایش بازمی آورند/ سحرگاهان ی زندگی را سپیده دمان».
  • ۹۸/۱۲/۱۶

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی